گویا داستان بورس ارز تا زمان راه اندازی این بازار مبهم تمامی ندارد و قرار است تا روزی که این به اصطلاح بازار راه اندازی شود، هر از چند گاهی شاهد و مستمع خبرهای عجیب و قابل توجه در خصوص نحوه کار این بازار باشیم. گویا قرار است این بازار هرآنچه که دولت از ارز و دلار طلب دارد، برآورده سازد! پیش از این تصور میشد که دولت تنها هدفش از راه اندازی این بازار کنترل وضعیت ارز است، اما گویا مسئله به همین جا هم ختم نمیش
پیش از این در خصوص راه اندازی بورس ارز، تنها تصور بر این بود که دولت خواهان کنترل تمام و کمال بازار ارز است. پیش از این تصور میشد که اگر قرار است دولت درآمد ریالی خاصی از این بازار کسب کند، بیشتر در قالب شکاف میان معاملات صورت گرفته در این بازار و البته به شکل کاملا محدود غیر علنی باشد.
اما امروز خبری منتشر میشود که بیشتر این نظر را تقویت میکند که دولت در پی کسب درآمد ریالی از معاملات ارزی در بازار آزاد است. خبری که امروز محمد پاریزی معاون وزیر اقتصاد آن را در جمع فعالان اقتصادی و تجاری عنوان کرده است. این مهم، آن است که قرار بر این است که عواید حاصل از فروش نفت و فراورده های نفتی نیز در بازار جدید به فروش برسد!
پاریزی در جمع صادرکنندگان و فعالان اقتصادی با اشاره به نقش کلیدی بانک مرکزی در این بازار جدید و همچنین با اشاره به آخرين مصوبه كارگروه ارزي تصریح کرده است که: به بانك مركزي اجازه داده شده درآمد ناشي از نفت و فرآورده هاي نفتي را در اين بازار عرضه كند.
بیش از این هیچ توضیحی در خصوص عرضه درآمد ارزی حاصل از نفت در این بازار داده نشده است. اما خود همین یک جمله کافی است که میتوان حدیث مفصل از آن خواند. فروش ارز حاصل از نفت و عواید نفتی کشور در بازار. بازاری که اساسا صرف از نظر از کنترل دولت یک بازار موازی دوم است.
این دقیقا به این معنی است که دولت میتواند به راحتی دلارهای نفتی را در بازار به فروش برساند و از این طریق کسب درآمد کند. به عبارتی بورس به اصطلاح ارز مکانیزمی میشود قانونی، برای اینکه دولت ارز را بدون هیچ مشکلی در بازار به فروش برساند و ریال معادل آن را در مسیرهای مورد نیاز خود به کار برد.
البته این امر شاید فی نفسه مشکلی به دنبال نیاورد و در واقع بانک مرکزی پیش از این نیز در قبال ارز دریافتی معادل ریالی آن را در اختیار دولت قرار داده است. اما چند نکته اساسی در این میان وجود دارد:
اول: ورود رسمی دولت و بانک مرکزی به معاملات ارزی. به عبارتی دولت و بانک مرکزی از مسئولیت اصلی خود که مدیریت ارز و بازار ارز و پول است تنزل کرده و به بازیگر درجه اول و البته بسیار مهم بازار ارز تبدیل میشوند. ورود بانک مرکزی به معماملات مستقیم ارز، حتی اگر با هدف کنترل عرضه و تقاضا باشد در دراز مدت این نهاد را از کاویژه اصلی خود به شدت دور میکند. آثار طولانی مدت آن یعنی سقوط سیاست های نظارتی و کنترلی بانک مرکزی.
دوم: دقیقا مشخص نیست که چه میزان از درآمد نفتی کشور قرار است در این بازار جدید عرضه شود. اما میزان آن تقریبا چندان تفاوتی ندارد. مهم این است که ارزی که قرار است به خزانه بانک مرکزی برده شده و پشتوانه پول ملی کشور باشد، از این پس مستقیما میتواند در بازار عرضه شود. حال با کمی دقیق کردن نگاه میتوان گفت: معادل هر میزان دلاری که مستقیما در این بازار عرضه میشود ریال بدون پشتوانه انتشار میابد!
در واقع آن میزان ارزی که مستقیما از درآمد نفتی بدست می آید و در بازار بورس ارز عرضه میشود، منجر به چاپ و انتشار بدون پشتوانه ریال میشود که اصلا نیازی به توضیح تبعات آن نیست.
هنوز هیچ توضیح مشخصی پیرامون این امر به میان نیامده و این خبر هم مانند همه اخبار مربوط با بورس به اصطلاح ارزی مبهم و گنگ است. اما با این تفاسیر به خوبی میتوان حدس زد که این بازار چه تکلیفی در قبال ارز دارد. حال سوال اینجا است که آیا این آخرین شاهکار بورس به اصطلاح ارز است یا باید باز هم انتظار غافلگیری ها جدید از این بازار جدید داشت؟